6 راه برای کنترل ننگ درد و بیماری مزمن

آخرین مقالات حوزه روانشناسی

یکشنبه ۱۶ اردیبهشت ۰۳

6 راه برای کنترل ننگ درد و بیماری مزمن

۸۰ بازديد
توجه: من در این قسمت از عبارت بیماری مزمن استفاده خواهم کرد. شامل درد مزمن است.

بگذارید با تعریف فرهنگ لغت از کلاله شروع کنم: علامت شرمساری مرتبط با یک شرایط خاص ، کیفیت یا شخص خاص.

اینها کلمات محکمی هستند. چرا بیماری مزمن نشانه ای از رسوایی است؟ سه دلیل به ذهن خطور می کند. اولاً ، این فرهنگ در آموزش بیماریهای مزمن به افراد ضعیف عمل می کند. این به عنوان انحراف به جای آنچه در واقع است دیده می شود: یک جنبه طبیعی از شرایط انسانی. ما بدن داریم و بدن بیمار می شود و بدن می تواند دچار درد مزمن شود - در هر سنی.

دوم اینکه ، بودن در کنار فردی که به طور مزمن بیمار است اغلب باعث ناراحتی افراد می شود. این ممکن است باعث ترس شود - ترس از اینکه ممکن است خودشان دچار مشکلات سلامتی شوند یا ترس از مرگ و میر خودشان را داشته باشند. در میان کسانی که از بیماری مزمن رنج می برند یک جمله مشترک وجود دارد: "بیشتر دوستان من گم شدند." من این را از تجربه دست اول می دانم. مدت زیادی طول کشید تا در مورد دوستانی که گم شده اند احساس تلخی نکنم. سرانجام فهمیدم که آنها آرزوی سلامتی من را دارند. آنها از بودن در کنار کسی که بیمار است و درد مزمن دارد خیلی ناراحت کننده است (من از هر دو رنج می برم). جای تعجب نیست که کسانی که مبتلا به بیماری مزمن هستند ، می دانند که به اشتراک گذاشتن آنچه با آنها اتفاق می افتد خطرناک است (این روزها بیشتر از طریق تلفن یا رایانه از طریق ایمیل ، بزرگنمایی یا FaceTime).

سوم ، بیماری مزمن ، به ویژه درد مزمن ، معمولاً برای دیگران قابل مشاهده نیست. هیچ بازیگری روی بازوی ما وجود ندارد! این ما را در موقعیتی بدون برد قرار می دهد. اگر با دیگران به اشتراک بگذاریم که هر روز با درد زندگی می کنیم و پس از آن اعتقادی به ما داده نمی شود ، به دلیل "ساختن چیزی" انگ می خوریم. آنها ممکن است فکر کنند ما دروغ می گوییم تا بتوانیم مسئولیت های خود را بر عهده بگیریم. و پرسنل پزشکی ممکن است با ما به عنوان جویندگان مواد مخدر رفتار کنند.

از طرف دیگر ، اگر به ما اعتقاد داشته باشیم ، ممکن است انگ به ما زده شود زیرا دیگران ممکن است با ما انسانهای کامل و سخت کوش رفتار نکنند. آنها ممکن است از نظر ذهنی ما را ضعیف یا کمبود ببینند. می بینید که چرا نامرئی بودن بیماری مزمن بر دشواری هایی که با آن روبرو هستیم می افزاید.

در مورد این ننگ چه کاری می توانید انجام دهید؟1. سعی کنید به دوستان ، خانواده و حتی همکاران خود در مورد وضعیت زندگی خود آموزش دهید.

همانطور که گفتم ، اگر این کار را انجام دهید ریسک می کنید ، اما این مورد ارزش بسیاری از افراد در زندگی من را دارد. هنگام تلاش برای آموزش دیگران ، پیشنهاد می کنم توصیفی داشته باشید و از شکایت پرهیز کنید (اگرچه اجتناب از این مورد گاهی سخت است!). من می گویم که بیماری و یا درد شما روز به روز چقدر غیرقابل پیش بینی است و چرا این بدان معناست که شما ممکن است مجبور شوید برنامه ها را با اطلاع کوتاه بیشتر از آنچه در غیر این صورت است لغو کنید. توضیح دهید که یک روز خوب چه حسی دارد و یک روز بد چه حسی دارد. اگر تلاش شما برای آموزش دیگران تأثیر مطلوبی ندارد ، تلاش خود را به خود اعتبار دهید!
 
2. تشخیص دهید که واکنشهای دیگران نشان دهنده اضطراب و ترس آنها از سلامتی آنها است.

من این را قبلاً لمس کردم. غالباً کلاله ای که متوجه کسانی است که از بیماری مزمن رنج می برند ترس دیگران از سلامتی خود را نشان می دهد. همه در برهه ای از زندگی با درد روبرو می شوند و همه با بیماری روبرو می شوند. هیچ دلیلی برای رفتار شخصی دیگران وجود ندارد: واکنش آنها نسبت به آنچه در مورد سلامتی خود به اشتراک گذاشته اید در مورد آنها است نه شما. من می دانم که گفتن این ساده تر از عملی است ، اما مدام به خود یادآوری کنید که در قلب خود می دانید که به عنوان یک شخص مشکلی ندارید. شما فقط از یکی از مشکلات سلامتی رنج می برید که طبیعی برای شرایط انسانی است.
3. شفقت به خود را پرورش دهید تا احساسات دردناکی را که در نتیجه احساس انگ به وجود آورده اید ، کاهش دهید.

خود شفقت فقط از شما می خواهد که با خود مهربان باشید. من پیشنهاد می کنم کلماتی را پیدا کنید که به طور خاص درد عاطفی احساس کلاله را بیان می کند. هنگامی که کلمات خود را بیان کردید ، آنها را به آرامی با خود تکرار کنید. آنها می توانند: "من آنقدر ناراحت هستم که دوستانم این واقعیت را که هر روز احساس درد می کنم نادیده می گیرند". یا "این صدمه می زند که مردم فکر می کنند مشکلی با من به عنوان یک شخص وجود دارد فقط به این دلیل که از یک بیماری مزمن رنج می برم."

وقتی از این طریق به احساسات خود صدا می دهید ، به خود می دانید که به درد و رنج خود اهمیت می دهید. این به تنهایی درد عاطفی شما را تسکین می دهد.
4- تمرین "انداختن آن" را امتحان کنید تا خود را از داستان های استرس زایی که ممکن است در اطراف احساس انگ انگاری می چرخانید ، دور کنید.

چند سال طول کشید تا فهمیدم عصبانیت و کینه توزی وقتی احساس می کردم انگ به من زده می شود فقط حالم را بدتر می کند. اکنون وقتی فهمیدم که گرفتار شبکه ای از داستان های استرس زا شده ام که درمورد واکنش دیگران نسبت به خودم می سازم - داستان های عصبانی که ناشی از احساس سوtood تفاهم و انگ زدن است - من روشی را امتحان کردم که به آن می گویم "رهاش کن". "

پس از ایجاد دلسوزی برای رنج ذهنی خود (همانطور که در بالا توضیح داده شد) من به آرامی اما قاطعانه در مورد عصبانیت یا کینه خود با خودم می گویم: "آن را ول کن" سپس بلافاصله توجه خود را به برخی از تجربه های حسی معطوف می کنم - دید ، صدا ، احساس جسمی نفس.

وقتی توجه خود را به آنچه در تجربه فوری من اتفاق می افتد ، تمرکز می کنم ، حتی اگر این یک درد جسمی باشد ، حداقل خودم را از افکار و احساسات دردناک در مورد دیگران راحت می کنم. اگر این عمل م workثر نبود ، بعداً دوباره امتحان کنید - همیشه با دلسوزی به خود شروع کنید.
5. برای حفظ احساس خشم یا کینه ای که نسبت به دیگران نسبت به رفتار شما با آنها دارید ، صمیمانه پرورش دهید.

تعادل وقتی بوجود می آید که شما بتوانید بدون تلخی بپذیرید که بعضی از افراد در زندگی به خاطر شما می آیند و برخی دیگر این کار را نمی کنند. برخی از افراد ممکن است به شما انگ بزنند فقط به این دلیل که شما به طور مزمن بیمار هستید.

همزبانی احساسی از آرامش حتی معتدل است که وقتی به وجود می آید که می توانید زندگی خود را بدون انزجار و تلخی بپذیرید ، یعنی به جای این که در حسرت مداوم متفاوت بودن گیر بیفتید ، بوجود می آید. این اشتیاق برای دیگران به همان شکلی که شما می خواهید باشد فقط باعث بدتر شدن شما می شود.

برای پرورش اعتماد به نفس ، با ایجاد خود شفقت نسبت به دردهای احساسی که تجربه می کنید - این دردی است که همراه با احساس انگ زدن توسط دیگران است. سپس ، فقط برای یک لحظه ، گویی که در دوش گرفته اید و آب جریان آرامش است ، بگذارید این آب درد عاطفی شما را بشورد. اگر فقط چند ثانیه می توانید این کار را انجام دهید ، این بدان معناست ... شما می توانید این کار را انجام دهید. با تمرین ، انجام آن برای مدت زمان طولانی تری آسان خواهد شد. گفته شد ، حتی "شستن" لحظه ای نیز طعم آزادی است. تعهد خود را به چشیدن بیشتر بده! (استعاره مخلوط را ببخشید.)
6. با کسانی که از شما حمایت می کنند پایبند باشید و در صورت امکان بگذارید دیگران از زندگی شما خارج شوند.

رها کردن دوستی کار آسانی نیست ، اما مردم به من می گویند وقتی رابطه دوستی با کسی را رها می کنند ، احساس انگ انگاری می کنند - مثلاً شخصی که به او می گوید "تو خیلی جوان هستی تا درد بکشی" "شما نمی توانید مدام درگیر بیماری باشید" - آنها احساس خیلی بهتری دارند.

من اولین مثال را در مورد "خیلی جوان بودن برای درد" انتخاب کردم ، زیرا از ده ها جوان شنیده ام که به من می گویند این یکی از انگ هایی است که آنها با آن روبرو هستند: مردم باور ندارند که جوانان می توانند درد هر روز اما درد و بیماری مزمن در هر سنی می تواند وارد زندگی شما شود.

همچنین در نظر گرفتن یک دوست قدیمی را در نظر بگیرید. شاید او مانند شما دچار چالش های سلامتی شده باشد و شما بلافاصله متوجه خواهید شد که اشتراکات مشترک شما با یکدیگر بسیار زیاد است. اکتشافی از این دست می تواند به سرعت دوستی را از سر بگیرد.

***

من امیدوارم که به زودی ، درد مزمن و بیماری مزمن در این فرهنگ انگ نمی زند. تا آن زمان ، برخی یا همه این پیشنهادات را امتحان کنید. برای من ، آنها مومیایی هایی هستند که هر زخم ذهنی ناشی از احساس انگ انگاری توسط دیگران را التیام می بخشند.
تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در فارسی بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.