آرشیو شهریور ماه 1399

آخرین مقالات حوزه روانشناسی

یکشنبه ۱۶ اردیبهشت ۰۳

آیا سو Mis استفاده از مواد افیونی می تواند باعث کاهش شنوایی شود؟

۶۶ بازديد
عواقب احتمالی سو mis استفاده از مواد افیونی به خوبی ثبت شده است. گزارشات مربوط به اعتیاد به مواد افیونی و مصرف بیش از حد آن در سطح رسانه ها و ادبیات علمی یافت می شود. با این حال ، نتیجه مرتبط با مواد افیونی که توجه کمی به آن می شود ، کاهش شنوایی است. اولین مورد مستند کاهش شنوایی ناشی از مواد افیونی (OIHL) تقریباً به دهه 1970 برمی گردد ، اما ما هنوز در مورد این شرایط اطلاعات کمی داریم. تحقیقات در مورد OIHL کمیاب است ، بنابراین کاملاً مشخص نیست که OIHL چقدر شیوع دارد یا اینکه دقیقاً چگونه مواد افیونی باعث کم شنوایی می شوند. آنچه ما می دانیم این است که کاهش شنوایی گاهی اوقات می تواند پس از یک قسمت سو of استفاده از مواد افیونی رخ دهد.
یک مطالعه موردی از یک جوان 20 ساله را مستند کرده است که پس از خوردن دوز بالای متادون ، با شروع حاد کاهش شنوایی در هر دو گوش به بخش اورژانس مراجعه کرده است. خوشبختانه بعد از چند روز پرهیز از دست دادن شنوایی وی برطرف شد. اما OIHL همچنین می تواند بلند مدت باشد. به عنوان مثال ، خانمی که چندین سال از ویکودین با دوزهای بسیار بالا استفاده کرده بود ، ناشنوایی شنوایی ناگهانی را تجربه کرد که در طی 14 روز به ناشنوایی کامل منجر شد. این کاهش شنوایی بیش از دو سال به طول انجامید و پس از آن بیمار برای بهبود شنوایی خود عمل جراحی کاشت حلزون را انتخاب کرد.

اگر سو mis استفاده از مواد افیونی در فرد منجر به مصرف بیش از حد شود ، خطر کاهش شنوایی ممکن است حتی بیشتر باشد. یک گزارش یک بیمار مرد را توصیف کرد که با تزریق هروئین بیش از حد مواد افیونی تجربه کرده و به مدت 20 دقیقه بیهوش بوده است. وی پس از احیا ، کاهش شنوایی عمیقی را گزارش داد که رفع آن سه ماه به طول انجامید. این یک اتفاق منفرد نیست و در سالهای اخیر موارد قابل توجهی در کاهش شنوایی وجود دارد که پس از مصرف بیش از حد رخ می دهد. اینکه چطور ممکن است مصرف بیش از حد مواد افیونی باعث کاهش شنوایی شود هنوز ناشناخته مانده است ، اما مصرف بیش از حد آن ممکن است گاهی به مغز آسیب برساند و ممکن است این آسیب باعث اختلال در مسیر شنوایی / قشر شود و در نتیجه باعث کاهش شنوایی شود.

ارتباط علی بین سو between مصرف مواد افیونی و کاهش شنوایی نیز تا حدودی یک راز است. به عنوان مثال ، هیچ کس به طور قطعی نمی داند که چرا صدای زنگ در گوش یا اختلال عملکرد دهلیزی گاهی اوقات با OIHL همراه است. محققان همچنین مطمئن نیستند که چرا OIHL گاهی در هر دو گوش رخ می دهد و بار دیگر فقط در یک گوش. علاوه بر این ، اعتقاد بر این است که نحوه مصرف مواد افیونی توسط فرد (تزریق در مقابل استنشاق در مقابل بلع) ، نوع مخدر مورد استفاده (هروئین در مقابل مخدرهای تجویز شده در برابر متادون) و مدت زمان مصرف همه در ایجاد آن نقش دارند. OIHL ، اما دقیقاً نحوه و میزان آن کاملاً مشخص نیست.

زنده ماندن از مشکلات دوران کودکی باعث ایجاد همدلی در بزرگسالان می شود!

۶۹ بازديد

تجربه حوادث آسیب زا در کودکی پیش بینی میزان بالاتر افسردگی در بزرگسالی است ، و همچنین سطح بالاتری از پرخاشگری ، خشونت ، اختلالات شخصیتی و همچنین چندین مشکل بهداشت جسمی را پیش بینی می کند. علیت همیشه روشن نیست ، زیرا آسیب روحی ، ژنتیکی و عوامل محیطی به طرق پیچیده در هم می آمیزند. اما واضح است که وقایع آسیب زا می توانند تأثیرات منفی زیادی بر زندگی مردم داشته و داشته باشند. برای همین قصد داریم تا رفتار صحیح با نوجوان را بررسی کنیم.

اما موارد کمی در زندگی وجود دارد که دارای تأثیرات یک طرفه جهانی هستند. به عبارت دیگر ، حتی موارد بد نیز می توانند یک پوشش نقره داشته باشند. من شنیده ام که بیماران بی شماری روی کاناپه من نشسته اند و تأکید می کنند که زنده ماندن از کارهایی که انجام داده اند به آنها این توانایی را داده است که بفهمند دیگران چگونه می توانند صدمه بزنند. یکی از بیماران به من گفت: "بعد از آنچه از مادرم تجربه کردم ، هرگز نتوانستم این نوع درد را به شخص دیگری تحمیل کنم ، چه رسد به فرزندانم - من دقیقاً می دانم که درد آن چقدر است و این زخم ها چگونه روی شما تأثیر می گذارند." اکنون تحقیقات از این امر پشتیبانی می کند ، و دریافت که افرادی که دچار آسیب روحی در دوران کودکی شده اند توانایی همدلی با دیگران را دارند.

در تحقیقات پیشگامانه منتشر شده در مجله PLoS One ، محققان نیویورک و کمبریج کشف کردند که آسیب های دوران کودکی با توانایی همدلی در بزرگسالی چه رابطه ای دارد. گرینبرگ و دیگران مطالعات متعددی را با استفاده از پاسخ دهندگان mTurk برای شناسایی و بررسی چگونگی تأثیر یک تجربه کودکی بر نتایج اندازه گیری ها و عوامل مختلف همدلی انجام داد. همدلی ، توانایی شناخت ، پاسخ به آنها و حتی "احساس" احساسات دیگران ، می تواند به سه م mainلفه اصلی تقسیم شود:

    همدلی عاطفی ، جایی که در روده و قلب خود احساس می کنیم ، احساسی که دیگران دارند یا ممکن است داشته باشند. وقتی دیگران را رنج می بینیم ، با آنها درد می کنیم.
    همدلی شناختی ، جایی که می توانیم خود را به جای دیگران و تجربیات آنها تصویر کنیم. یکی از م significantلفه های مهم این "برداشت از منظر" و تمرین فکری تفکر از طریق آنچه باید باشد ، این است که شخص دیگری آنچه را که هست تجربه کند.
    مهارت های اجتماعی / همدردی ، به موجب آن احساس همدلی ما را به سمت کنش و فعالیت اجتماعی سوق می دهد ، شاید برای کاهش درد و رنج دیگران.


در این مطالعه ، محققان از دو معیار مختلف همدلی استفاده کرده و از طریق آزمایش الکترونیکی در دو نمونه بزرگ استفاده کردند. در اولین مطالعه ، محققان دریافتند که از 387 شرکت کننده ، 309 نفر ضربه کودکی را تجربه کرده اند و 78 نفر آن را تجربه نکرده اند. در مطالعه دوم ، از 442 شرکت کننده ، 348 مصائب و آسیب های دوران کودکی را فاش کردند و 94 نفر این کار را نکردند. حدود 65 درصد از کل شرکت کنندگان زن و بیش از 75 درصد از شرکت کنندگان سفید پوست بودند که این یکی از محدودترین محدودیت های مطالعه است ، زیرا برخی تحقیقات نشان می دهد تأثیر نامتناسب آسیب های روحی با وضعیت اقلیت وجود دارد.

از شکستگی قلب تا بهبودی

۲۰ بازديد
هنگامی که شوهرش یک روز قبل از 25 سالگرد ازدواجشان او را ترک کرد ، در حالی که طلاق پیش رو بود ، ربکا وین سفر خود را در باغ خود شروع کرد. وی در خاطرات جدید خود ، صد گل نرگس (2020) ، از یک روز صبح می گوید که چای خود را به باغ برد و روند درمانی را که قرن ها مردم تجربه کرده اند آغاز کرد. در قرون وسطی و رنسانس ، باغ به عنوان نمادی از روح دیده می شد. شاعران و فلاسفه معتقد بودند که با تأمل در زندگی در باغهای خود ، می توانیم دانش عمیق تری از خودمان بسازیم (درره ، 2001).

اخیراً ، تحقیقات قدرت شفابخش طبیعت را نشان داده است. روانشناسان دریافته اند که ارتباط با طبیعت می تواند به تسکین افسردگی ، بهبود عملکرد شناختی ما ، ایجاد عطوفت و ارتباط ، افزایش نشاط و بهزیستی روانشناختی ما کمک کند (برمن ، جونیدس و کاپلان ، 2008 ؛ Derubeis ، Siegle و Hollon ، 2008 ؛ رایان و همکاران ، 2010 ؛ وینستین ، پرزیبیلسکی و رایان ، 2009 ؛ ژانگ ، هاول و ایر ، 2014).

برای سالها ، ربکا وین یک هنرمند منظره برنده جایزه بود و برای دیگران باغ ایجاد می کرد. اما این بار ، او درس های ارزشمندی را در باغ خود پیدا کرد. او می گوید: "باغ به یکی از بزرگترین معلمان من تبدیل شده است" ، و مانند هر معلم بزرگ ، وقتی موضوعی را به طور کامل درک نکنم ، [باغ] آن را به طور متفاوتی توضیح می دهد ، بارها و بارها ، تا زمانی که بفهمم "(2020 ، ص 125) وی که از سالها کودک آزاری بهبود یافته بود ، از باغ خود پنج درس حیاتی آموخت.

1. درس حضور. وقت در باغ ، خردآگاهی او را به ارمغان آورد (نگاه کنید به هاول ، دوپکو ، پاسمور و بورو ، 2011). با نفس کشیدن در عطر بوته های گل رز در اطراف خود ، او فهمید که "لحظات شادی ما را احاطه کرده است. این تلاش بی پایان در جستجوی لذت ، ما را دقیقاً از آنچه می خواهیم محروم می کند. " وقتی اعتقاد داریم "این شادی" آنجاست "، توجه خود را معطوف به تعقیب آن می کنیم ، اضطراب و ناامیدی روزافزون پیدا می کنیم. دلبستگی ما به آنچه فکر می کنیم می خواهیم توانایی ما در دیدن آنچه واقعاً در زندگی ما وجود دارد را مسدود می کند (وین ، 2020 ، ص 82). با آزاد کردن وابستگی به چنین تلاشی ، او در لحظه حاضر با قدرت ذهن آگاهی ، که نشان داده می شود استرس ، اضطراب و افسردگی را برطرف می کند ، لذت می برد (آستین ، 1997 ؛ براون و رایان ، 2003 ؛ ویلیامز ، تیزدیل ، سگال و کابات) -زین ، 2007).

2. درس تقدیر. یک روز صبح پاییز ، او از دیدن بوته های گل سرخ خود که با صدها پروانه سلطان پوشیده شده بود ، بالهای خود را گرم می کنند و قبل از شروع سفر طولانی زمستانی خود به مکزیک ، از پنجره خود نگاه کرد. هنگامی که آنها دور شدند ، وی نجوا گفت: "متشکرم" ، و درک کرد که اهمیت دادن به لحظات کوچک زیبایی در زندگی ما مهم است (وین ، 2020 ، ص 133). روانشناسان این اقدامات کوچک قدردانی را "لذت بخش" می نامند ، که احساسات مثبت ما را افزایش می دهد و سلامت عاطفی بیشتری ایجاد می کند (کیکن ، لوندبرگ و فردریکسون ، 2017).

3. درس اعتماد. سالها بود که ربکا وین در خود شک کرده بود و از دیگران اعتبار سنجی می کرد. او که نمی توانست به راهنمایی درونی خود اعتماد کند ، اغلب نیازهای خود را کنار می گذارد و قدرت خود را می بخشد. اما او با اعتماد به فرآیندهای طبیعت ، "با اعتماد به اینکه در یک تیغه چمن عقل و خرد بیشتری نسبت به آنچه که ما خواهیم داشت ، وجود دارد" در مورد اعتماد به باغ خود آموخت. او شروع به دیدن باغبانی "به عنوان یک تمرین معنوی" می کند ، و بینش وسیع تری از معنا را تأیید می کند (وین ، 2020 ، ص 217). تحقیقات در روانشناسی مثبت نشان داده است که تجربه معنای بیشتری برای ما باعث شکوفایی می شود (ایمونز ، 2005 ؛ سلیگمن ، 2011).

4. درس قبولی. از زمان کودکی ، وین به سختی می توانست آنچه را می خواهد بپرسد ، و با احساس عدم لیاقت و کمبود رشد کرد. اما یک روز او با خرید 100 گل نرگس این عادت دیرینه فقدان را از بین برد. وی گفت: "گل نرگس" به من یادآوری کن که محدودیتی در میزان زیبایی ، شادی ، فراوانی و عشق موجود در جهان ، برای من ، برای تو ، برای همه وجود ندارد (2020 ، ص 209). باغبان ها می دانند وقتی گل نرگس در باغ های خود می کاریم ، طبیعی می شوند - تکثیر می یابند. هر ساله آنها پیازهای بیشتری تولید می کنند ، گل نرگس بیشتر و زیبایی بیشتری را در روزهای آینده ارائه می دهند. این به موازات آنچه روانشناس باربارا فردریکسون در مورد قدرت احساسات مثبت یافته است ، است که منابع و ظرفیت موفقیت و خوشبختی ما را "گسترش و ایجاد می کند" (فردریکسون و جوینر ، 2002).

5. درس امید و تجدید. ربکا وین از زمانی می گوید که یک پرنده جوان ، سرو موم ، به داخل در شیشه ای کشویی او پرواز می کند و مبهوت و مبهوت به زمین می افتد. او که از نگرانی و دلسوزی پر شده بود به بیرون رفت و به آرامی پرنده جوان را نوازش کرد و یک شاخه زیتون شیرین معطر را در کنار خود گذاشت. او به مرکز حیات وحش محلی زنگ زد ، دعا کرد و سپس با تعجب تماشا کرد که پرنده جوان به آرامی بلند می شود ، به او نگاه می کند ، به اطراف پرش می کند ، سپس برای نزدیکترین شاخه درخت آویزان پایین بلند می شود. همانطور که پرنده کوچک را در حال بهبودی تماشا می کرد ، با خود گفت: "اگر بتواند موفق شود ، من هم می توانم این کار را انجام دهم" (2020 ، ص 146).

از بسیاری جهات ، نزدیک بودن به طبیعت می تواند امید ، فرصتی برای یادگیری ، بازیابی و شروع دوباره برای ما ایجاد کند (کاپلان ، 1995). همانطور که ربکا وین تشخیص داد ، همه ما مانند باغهایمان "همیشه و برای همیشه" کاری در دست انجام هستیم "(2020 ، ص 292).

آیا این درس های مربوط به باغ برای شما طنین انداز است؟ از باغ خود چه آموخته اید؟ چه درسهایی می توانید در دنیای طبیعی اطراف خود بیابید؟

برای مطالع موارد بیشتر به وبسایت دکتر ترانه موذنی مراجعه فرمایید

10 دستور برای زوجین در زوج درمانی

۸۱ بازديد
1.شریک زندگی خود را در درمان سرزنش ، شرم و انتقاد نکنید. هر وقت آماده شدید ، به زوج درمانی بیایید تا یاد بگیرید چه کاری می توانید انجام دهید تا یک شریک زندگی بهتر باشید. نپرسید که شریک زندگی شما چه کاری می تواند برای شما انجام دهد ، بلکه می توانید برای شریک زندگی خود چه کاری انجام دهید.
2. شما باید روابط خود را به بهترین وجهی که ممکن است برقرار کنید ، به عهده بگیرید. شما نمی توانید به شریک زندگی خود اعتماد کنید و فکر کنید که هر هفته در مورد چه چیزی صحبت کند یا باعث شود که شما مانند یک نوجوان سرکش شما را ناخواسته به سمت درمان بکشاند. شما به اندازه همسرتان مسئول بهبود روابط خود هستید و اگر دوست ندارید چیزی را پیشنهاد دهید برای بهبود پیشنهاد دهید.
3. شما همیشه سعی در محافظت از فضای رابطه ای در برابر آلودگی های سمی دارید. فضای رابطه ای هم ناملموس و هم قابل لمس است. وقتی در حضور یک زن و شوهر هستید حتی اگر از نظر فیزیکی چیزی برای دیدن وجود ندارد ، می توانید آن را احساس کنید. شما آن را با انتقاد آلوده می کنید. شما آن را با دیدن آنچه درست است و نه آنچه در اشتباه است تصفیه می کنید. دلارهای درمانی خود را با آلودگی فضای خود هدر ندهید.
4- نباید اسرار یکدیگر یا درمانگر خود را حفظ کنید. "شما فقط به اندازه اسرار خود بیمار هستید" یک جمله 12 مرحله ای مورد علاقه است که در مورد کار زوجین نیز صدق می کند. شما می توانید در زوج درمانی ، درس زندگی شگفت انگیز را یاد بگیرید که مواجهه با حقیقت همیشه بهتر از اجتناب از آن است. که رابطه شما از صمیمیتی که با گفتن حقایق سخت ایجاد شده است ، قویتر خواهد شد. منظورت را بگو معنای آن را نگو ،
5- شما نباید با بمبی برای شلیک به شریک زندگی خود به درمان بروید. طبیعی است که مکالمات سخت را برای درمان زوج صرفه جویی کنید. اما آنچه را که در ذهن دارید زودتر به شریک زندگی خود بگویید تا به محض راه رفتن در دفتر احساس کمین نکنند.
6. برای گفتن آنچه می خواهید منتظر اجازه شریک زندگی خود نخواهید ماند. در خودتان آنقدر قوی باشید که بتوانید بدون درخواست اجازه آنچه را می خواهید بگویید ، حتی اگر می دانید شریک زندگی شما ممکن است مخالفت کند. در غیر این صورت ، شریک زندگی شما مجبور است هم با خواسته های شما کنار بیاید و هم از احساس ناراحتی شما در خواست آنها مراقبت کند.
mind- نباید بخوانید و نه از شریک زندگی خود انتظار داشته باشید که بخواند. ممکن است فکر کنید می دانید که شریک زندگی شما واقعاً چه احساسی دارد اما مگر اینکه تله پاتیک باشید ، باید همیشه آن را بررسی کنید. برعکس ، تصور نکنید که شریک زندگی شما می داند چه فکر می کنید یا چه احساسی دارید ، مگر اینکه آن را گفته باشید.
8- مثبت را در روابط خود حداقل به اندازه تمرکز روی نکات مثبت پرورش دهید. زوجین اغلب فکر می کنند که باید روی همه چیزهای اشتباه تمرکز کنند. شما نمی کنید رابطه شما بسیار بهتر و سریعتر بهبود خواهد یافت ، اگر حداقل به همان اندازه که بر روی چیزهای درست تمرکز می کنید ، همانطور که بر روی اشتباهات تمرکز می کنید.
9. شما نباید کودک کوچکی را که در بدن همسر بزرگسال شما زندگی می کند به یاد بیاورید. هر زمان که شریک زندگی شما به گونه ای رفتار می کند که برای شما منطقی نیست ، کنجکاو شوید که برای کودک کوچک در درون اوضاع چه می گذرد. همه وقت منطقی هستند ، و اگر فکر می کنید آنها این کار را نمی کنند یا اطلاعات را از دست می دهید یا سعی می کنید سیستم ارزش خود را به آنها تحمیل کنید.
10- انتظار چالش ها را دارید ، تا حدی که بخواهید تسلیم شوید. در معالجه زوجین معمولاً نکته ای پیش می آید که جادوی داشتن یک فرد بزرگسال در خارج از کشور به شما کمک می کند تا رابطه شما از بین برود و شما احساس می کنید با همان مشکلاتی که با آن روبرو هستید گیر کرده اید. در این مرحله دیگر راهی برای بازگشت وجود ندارد - شما باید به حرکت خود ادامه دهید. اغلب اوقات وظیفه درمانگر زن و شوهر این است که امید مورد نیاز خود را حفظ کنند تا زمانی که بتوانید دوباره با آن ارتباط برقرار کنید. تا زمانی که دوباره وصل نشوید ، مانند یک شعار احساس می شود. درست مثل اینکه بخشی از ازدواج است ، بخشی از ازدواج درمانی هم هست.
برای مطالعه بیشتر مطالب درباره مشاوره قبل از ازدواج به وبسایت دکتر ترانه موذنی مراجعه کنید.