آرشیو بهمن ماه 1399

آخرین مقالات حوزه روانشناسی

یکشنبه ۱۶ اردیبهشت ۰۳

آیا پیش بینی های اقتصادی بیش از حد اعتماد به نفس دارند؟

۱۴ بازديد
اخیراً ، دیوید لئونهارت گزارشی منتشر کرد که نشان می دهد پیش بینی رشد اقتصادی بیش از حد خوش بینانه است. ادعای وی ، اگر درست باشد ، نشان دهنده یک مشکل واقعی در مورد چگونگی طراحی سیاست اقتصادی ملت ما است. اگر سیاست های پولی و مالی بر اساس پیش بینی های چند ساله خوشبینانه باشد ، ممکن است کنگره و بانک فدرال برای حمایت از اقتصاد کم کاری کنند.

اما مطمئن نیستم که ادعای لئوناردت درست باشد. من با سندی کمبل ، دانشجوی دکترای اینجا در دانشگاه برکلی ، برای آزمایش اعتماد به نفس بیش از حد در نظر سنجی پیش بینیگران حرفه ای کار کرده ام ، همان داده هایی که دیوید لئونهارت برای گزارش 8 فوریه خود استفاده کرده است.

داده های پیش بینی روش های زیادی برای ارزیابی اعتماد به نفس بیش از حد ارائه می دهد. پیش بینی کنندگان هر سه ماه پیش بینی می کنند و رشد تولید ناخالص داخلی و بیکاری را یک ، دو ، سه و چهار سال پیش بینی می کنند. این نظرسنجی هم پیش بینی نقطه ای و هم توزیع احتمالات کامل را می خواهد. من و کمبل که می دانستیم این پیچیدگی رویکردهای متعددی برای تحلیل داده ها دارد و مطمئن نیستیم که یک روش بدرستی درست برای ارزیابی خوش بینی وجود دارد ، برنامه های تجزیه و تحلیل خود را از جمله چند روش مختلف برای اندازه گیری خوش بینی از قبل ثبت کردیم.

اگر این رویکردهای مختلف نتایج سازگار داشته باشد ، می توانیم تا حدی به نتیجه گیری اطمینان داشته باشیم. با این حال ، ناسازگاری در نتایج بین رویکردهای مختلف باید ایمان ما به حقیقت و تعمیم پذیری نتیجه را تضعیف کند.

آنچه که ما پیدا کردیم پیچیده است. مانند لئوناردت ، برخی شواهد پیدا می کنیم که پیش بینی های پیش بینی کنندگان ، به طور متوسط ​​، با خوش بینی رشد سالانه تولید ناخالص داخلی را 0.28 درصد تخمین می زنند. توزیع احتمالات گزارش شده آنها بیانگر یک تخمین کوچک تر است. از طرف دیگر ، آنها با بدبینی 09/0 درصد بیکاری را بیش از حد ارزیابی می کنند. توزیع احتمالات حاکی از یک خطای بدبینانه تر است.

برخی دلایل وجود داشت که انتظار داشته باشند پیش بینی کنندگان خوش بین باشند ، با توجه به اینکه انتظار داشتن آینده ای روشن احساس بهتری می شود. از طرف دیگر ، اقتصاد به عنوان دانش ناخوشایند شهرت شایسته ای دارد. به طور کلی ، شواهد این ادعا که مردم معمولاً بیش از حد خوش بین هستند ، توسط شواهد به خوبی پشتیبانی نمی شود. گاهی اوقات ، مردم به سمت خوش بینی گرایش پیدا می کنند. با این حال ، در شرایط دیگر ، آنها بدبینی دفاعی به کار می گیرند تا به خود انگیزه دهند تا سخت کار کنند یا از ناامیدی جلوگیری کنند.

نتیجه جالب توجهی که از تجزیه و تحلیل ما به دست می آید وجود مداوم نوع دیگری از اعتماد به نفس بیش از حد است: دقت بیش از حد. دقت بیش از حد ، اطمینان بیش از حد به حق شما است. پیش بینی می تواند بدبینانه و بسیار دقیق باشد ، مانند زمانی که پیش بینی کننده با اطمینان پیش بینی می کند اقتصاد 1 درصد کوچک می شود اما در واقع 2 درصد رشد می کند. ما شواهد محکمی در مورد دقت بیش از حد در پیش بینی اقتصادی پیدا می کنیم. چه بسیار خوش بین باشند و چه بسیار بدبین ، پیش بینی کنندگان از نظر سیستماتیک خیلی مطمئن هستند که می دانند چه اتفاقی می افتد. به طور متوسط ​​، آنها 53 درصد در صحت پیش بینی خود اطمینان دارند ، اما فقط 28 درصد از زمان درست هستند.

تعبیر بالقوه دیگر این نتیجه این است که توجه داشته باشید نتایج اقتصادی شامل برخی شگفتی های بزرگ است. به عنوان مثال ، پیش بینی های مربوط به سه ماهه دوم سال 2020 ، که یک سال زودتر انجام شده بود ، پیش بینی Covid-19 را نداشت. در نتیجه ، این پیش بینی ها ، با نگاهی به گذشته ، هم دیوانه وار خوش بینانه و هم بی پروا بیش از حد دقیق به نظر می رسند. اما اگر بپذیریم که اتفاقات شگفت انگیزی رخ داده است ، این س thenال مطرح می شود که چرا به نظر نمی رسد پیش بینی ها واقعیت را منعکس کنند.
پیش بینی کنندگان از نظر آسیب پذیری در برابر دقت بیش از حد منحصر به فرد نیستند. شواهد نشان می دهد که اکثر ما بیش از حد از صحت باورها ، دیدگاه ها و نظرات خود زندگی را پشت سر می گذاریم. این پیامدهای عمیقی نه تنها برای برنامه ریزی سیاست های اقتصادی ، بلکه همچنین برای تمایل ما به مشاوره گرفتن و گوش دادن به حرف هایی که با ما مخالف هستند ، و همچنین تصمیمات خصوصی بی شماری به دنبال دارد. ما می توانستیم تصمیمات بهتری بگیریم اگر در گوش دادن به حرفهایی که با آنها اختلاف نداریم و در نظر گرفتن احتمال اشتباه ما بیشتر باشد.

جدا شده؟

۵ بازديد
خرد اشتباه است: راز کوچک کثیف این است که وقتی صحبت از روابط می شود ، تجربه مهم نیست. کارشناسان نگاه دقیق دارند که چرا ما از اشتباهات خود یاد نمی گیریم و چگونه می توانیم شروع کنیم - در حال حاضر.

میزان طلاق ثابت می کند که خرد متعارف غلط است: راز کوچک کثیف این است که وقتی صحبت از روابط می شود ، تجربه مهم نیست. کارشناسان نگاه دقیق دارند که چرا ما از اشتباهات خود یاد نمی گیریم و چگونه می توانیم شروع کنیم - در حال حاضر.

آمریکایی ها مقدار زیادی خوش بین هستند. شاید در هیچ کجا خوش بینی ما بیش از رویکرد ازدواج ما نمایان نباشد.

انتظار می رود از هر دو ازدواج یکی با گریه پایان یابد. هنوز 90٪ آمریکایی ها ازدواج می کنند. نظرسنجی ها به طور مداوم نشان می دهد که ازدواج جایگاه افتخاری در لیست آرزوهای ما دارد ، چیزی که به عقیده ما برای دستیابی به خوشبختی زندگی - یا تحقق کمی خواهر و برادر آن

اگر خوش بینی ما را به سمت ازدواج سوق دهد ، با ازدواج مجدد بیش از حد زیاده روی می کند. علی رغم ناامیدی و درد و بهم ریختگی طلاق ، بیشتر ما ترجیح می دهیم دوباره سوار بر اسب شویم. ٪۵٪ حیرت انگیز دل شکسته ها دوباره دوباره ازدواج می کنند. و اگر شما در زمره کسانی که بدون تصویب قانونی زندگی و خانوارها را ادغام می کنند ، محسوب شود ، آمار ازدواج مجدد حتی بیشتر است.

با این وجود 60 درصد ازدواج های عظیم شکست می خورد. و آنها این کار را حتی با سرعت بیشتری انجام می دهند. بعد از متوسط ​​10 سال ، 37٪ از ازدواجهای مجدد در مقابل 30٪ از ازدواجهای اول منحل شده است.

اگر نرخ طلاق و ازدواج مجدد یک چیز را اثبات می کند ، این است که خرد متعارف اشتباه است: وقتی صحبت از ازدواج مجدد می شود ، تجربه مهم نیست. ازدواج قبلی در واقع احتمال ازدواج دوم را کاهش می دهد. اگر شما به عنوان یک ازدواج اول نسخه بتا آن ، زندگی مشترک را حساب کنید ، Ditto ؛ سه دهه بالا بودن میزان طلاق مداوم ، زوجین را ترغیب کرده است که قبل از ازدواج با زندگی مشترک ، آب را آزمایش کنند. اما این در واقع احتمال موفقیت زناشویی را کم می کند.

دایان سولی ، MSW ، یک خانواده درمانگر و مدیر ائتلاف آموزش ازدواج ، خانواده و زوجین ، مستقر در واشنگتن دی سی ، می گوید: "این بسیار ضد تعارفی است": به نظر می رسد که افراد مسن تر و عاقل تر باشند. یا از اشتباهات درس بگیرند یک ازدواج اول ناموفق است و دفعه بعد بهتر عمل می کنید. اما این مثل این است که بگویید اگر یک بازی فوتبال را از دست بدهید ، در بازی بعدی برنده خواهید شد. این کار را خواهید کرد - اما فقط اگر قبل از بازگشت به زمین بازی های جدیدی را یاد بگیرید. "
ازدواج مجدد ممکن است شباهت زیادی به هر ازدواج دیگری داشته باشد - دو نفر ، امید فراوان ، عشق و رابطه جنسی زیاد و تمایل به ساختن نوعی زندگی مشترک. حتی بوی یک ازدواج عادی می دهد - آشپزخانه بار دیگر شلوغ است. اما این ویژگی های براندازانه خود را دارد ، عمدتا با چشم غیر مسلح قابل مشاهده نیست ، که آن را بیش از حد لکه دار می کند. کار مجدد ازدواج غیرممکن نیست ، اما به یک تلاش هماهنگ نیاز دارد.

چرا تجربه حساب نمی شود

نه ، وقتی صحبت از روابط می شود ، افراد به طور خودکار از تجربه یاد نمی گیرند. به نظر می رسد نکته خاصی در روابط وجود دارد که مانع از شناخت شکست های آنها می شود. نگاه دقیق به ازدواج دلایل مختلفی را در این زمینه نشان می دهد.

o عشق ما را فریب می دهد. عجله عاشقانه ما را تردید می کند تا باور کنیم که شراکت خودمان منحصراً از قوانین جاذبه سرپیچی می کند. ویلیام جی دوهرتی ، Ph.D ، مدیر برنامه درمان ازدواج و خانواده در دانشگاه مینه سوتا و نویسنده کتاب خانواده عمدی (Avon ، 1999). دوهورتی می افزاید: "شما واقعاً فکر می کنید که مشکلات مربوط به افراد عادی است و روابط ما مطمئناً منظم نیست." "شرکا احمقانه نامزدی اول و چمدان ازدواج اول را به ازدواج مجدد می آورند."

o ازدواج ما را منحرف می کند. در واقع ازدواج شامل یک روزنه روانشناختی ساختاری است: از آنجا که یک اتفاق دو طرفه است ، این راحتی (از نظر اخلاقی لغزنده) را برای ما فراهم می کند که فکر کنیم هر مشکلی در شریک زندگی ما وجود دارد. ما فقط دفعه قبل شخص اشتباهی را انتخاب کردیم. یا علی رغم حضور درخشان و تلاش ما ، شخص مقابل دچار نقص یا دیوانگی در شخصیت مهم شده است. در هر صورت ، ما به غلط معلوم می شویم - بیش از آنکه بر پویایی رابطه متمرکز شویم ، بر ویژگی های شریک زندگی خود متمرکز می شویم.

دایان سولی می گوید: "تا آخرین نفس مرگ ما هنوز فکر می کنیم ،" روزی با مردی آشنا می شوم و این کار عالی خواهد بود ؛ او با تمام شگفتی های من به گونه ای متناسب خواهد بود که همه کار کند. " "ما این توهم را داریم که با داشتن یک شریک مناسب ، درگیری حداقل خواهد بود."

جفری لارسون ، Ph.D. ، استاد روانشناسی در دانشگاه بریگهام یانگ ، تأیید می کند ، "شرکا on در مورد نقش خود تأمل نمی کنند. آنها می گویند" من قصد ندارم دوباره همان اشتباه را انجام دهم. " اما آنها اشتباهات مشابهی را مرتکب می شوند مگر اینکه از آنچه طلاق و نقش آنها در ناکامی در ازدواج حاصل شده است ، اطلاعاتی کسب کنند. " لارسون به سرعت اعتراف می کند که فرهنگ ما به طور کلی هیچ نقشه راهی برای ارزیابی خود و روابط ما در اختیار ما قرار نمی دهد. و برخی افراد بیش از حد خودشیفتگی هستند و نمی توانند اعتراف کنند که نقشی در شکست رابطه داشته اند. آنها هرگز نخواهند فهمید که چه اشتباهی رخ داده است. و این باعث می شود که آنها به عنوان شرکای جدید شرط بندی شنیع داشته باشند.
2976 / 5000
 

نتایج ترجمه

علاوه بر این ، ما موجوداتی عمیقاً اجتماعی هستیم و حتی غوغای دور از تهدید برای صمیمی ترین پیوند اجتماعی مان قابل تحمل نیست. وقتی مشکلات بوجود می آیند ، ازدواج ها آنقدر دردناک می شوند که ما نمی توانیم تحمل کنیم که به قسمت خودمان در آنها نگاه کنیم. o درگیری ما را گیج می کند. توانایی ما در یادگیری روابط دقیقاً وقتی ازدواج سخت می شود خاموش می شود - و همه آنها سخت می شوند. درگیری همه قسمت اجتناب ناپذیر روابط است. اما بسیاری از مردم ایده ای برای حل این درگیری ندارند. آنها به جای آن به عنوان نشانه ای از مشکلی در رابطه و شریک زندگی خود می بینند. کلیفورد نوتاریوس ، دکترای روانشناسی ، استاد روانشناسی در دانشگاه کاتولیک در واشنگتن دی سی ، روانشناس ، کلیفورد نوتاریوس ، با انتظارات کم در مورد توانایی خود برای حل تعارض ، توضیح می دهد که مردم به حالت هشدار در می آیند. این امر ارتباط زوجین را حتی بیشتر مخدوش می کند و از ایجاد هرگونه یادگیری جلوگیری می کند. نوتاریوس می گوید: "وقتی شوهر می شنود" بیایید در مورد پول صحبت کنیم "، او می داند چه اتفاقی می افتد. "او فکر نمی کند اتفاق متفاوتی رخ دهد. او خاموش می شود." o درگیری ما را سفت و سخت می کند. مشاجره دو خاتمه دهنده دوقلوی زندگی رابطه را درگیر می کند: سرزنش و دفاع. این محرکان بزرگ و بد همه چیز را در سر راه خود نابود می کنند ، شرکا را بیشتر از هم دور می کنند و آنها را بر روی یکدیگر متمرکز می کنند. بی تردید ، کارشناسان ازدواج اصرار دارند ، چه در ازدواج اول و چه در ازدواج چهارم ، زوجین تمایل دارند از همان اشتباهات استفاده کنند. شماره 1 در لیست خطاها انتظارات غیرواقعی است. کاهش شدت طبیعی است و انتظار می رود ، می گوید نوتاریوس ، اما این امکان را برای یک رابطه به یک چیز شگفت انگیز ، یک سفر رشد رشد بزرگسالان ، ایجاد می کند. تنها در روابط حمایتی می توانیم با شیاطین شخصی و ناامیدی های زندگی خود کنار بیاییم. ما از داشتن شریکی اطمینان خواهیم یافت که مهم نیست در آنجا حضور خواهیم داشت ، کسی که می تواند برای صدمین بار در تلاش شخصی ما بنشیند و از ما حمایت کند. نوید روابط طولانی مدت ، تقسیم خود مخفی است. " بدون این آگاهی ، شرکا تمایل دارند که به محض کم شدن شدت ، راه طلاق را شروع کنند. به گفته پت لاو ، Ph.D. ، یک درمانگر زناشویی مستقر در آستین ، تگزاس ، خوشبختی نسبت بین آنچه انتظار دارید و آنچه می گیرید است. نوتاریوس می افزاید: "شما باید در برخی از روابط با برخورد خیال با واقعیت روبرو شوید." "یا این کار را در رابطه اول انجام می دهید یا 10 رابطه اول دارید." چگونه دوباره ازدواج کنیم چرا ازدواج مجدد بسیار دشوار است؟ پاسخ کوتاه این است که به دنبال طلاق می آید. افرادی که طلاق گرفته اند در وضعیت بسیار آسیب پذیر قرار دارند. آنها می دانند که داشتن دوز ثابت عشق چگونه است ، زیرا وقتی زندگی مشترک می شود بار زندگی بهتر می شود. اما عشق می گوید ، "آنها گرسنه هستند. و وقتی گرسنه باشید ، هر چیزی را می خورید." اشتیاق به راحتی ، صمیمیت عمیق ، طلاق را وادار می کند دوباره به یک کشور متاهل برگردد. عشق می گوید: "مردم تمایل دارند قدم در جایی بگذارند که پا از پا گذاشته اند. آنها می خواهند دوباره به کارهای چوبی ازدواج بازگردند."
علاوه بر این ، ما موجوداتی عمیقاً اجتماعی هستیم و حتی غوغای دور از تهدید برای صمیمی ترین پیوند اجتماعی مان قابل تحمل نیست. وقتی مشکلات بوجود می آیند ، ازدواج ها آنقدر دردناک می شوند که ما نمی توانیم تحمل کنیم که به قسمت خودمان در آنها نگاه کنیم.
درگیری ما را گیج می کند. توانایی ما در یادگیری روابط دقیقاً وقتی ازدواج سخت می شود خاموش می شود - و همه آنها سخت می شوند. درگیری همه قسمت اجتناب ناپذیر روابط است. اما بسیاری از مردم ایده ای برای حل این درگیری ندارند. آنها به جای آن به عنوان نشانه ای از مشکلی در رابطه و شریک زندگی خود می بینند. کلیفورد نوتاریوس ، دکترای روانشناسی ، استاد روانشناسی در دانشگاه کاتولیک در واشنگتن دی سی ، روانشناس ، کلیفورد نوتاریوس ، با انتظارات کم در مورد توانایی خود برای حل تعارض ، توضیح می دهد که مردم به حالت هشدار در می آیند. این امر ارتباط زوجین را حتی بیشتر مخدوش می کند و از ایجاد هرگونه یادگیری جلوگیری می کند. نوتاریوس می گوید: "وقتی شوهر می شنود" بیایید در مورد پول صحبت کنیم "، او می داند چه اتفاقی می افتد. "او فکر نمی کند اتفاق متفاوتی رخ دهد. او خاموش می شود."
درگیری ما را سفت و سخت می کند. مشاجره دو خاتمه دهنده دوقلوی زندگی رابطه را درگیر می کند: سرزنش و دفاع. این محرکان بزرگ و بد همه چیز را در سر راه خود نابود می کنند ، شرکا را بیشتر از هم دور می کنند و آنها را بر روی یکدیگر متمرکز می کنند.

بی تردید ، کارشناسان ازدواج اصرار دارند ، چه در ازدواج اول و چه در ازدواج چهارم ، زوجین تمایل دارند از همان اشتباهات استفاده کنند. شماره 1 در لیست خطاها انتظارات غیرواقعی است. کاهش شدت طبیعی است و انتظار می رود ، می گوید نوتاریوس ، اما این امکان را برای یک رابطه به یک چیز شگفت انگیز ، یک سفر رشد رشد بزرگسالان ، ایجاد می کند. تنها در روابط حمایتی می توانیم با شیاطین شخصی و ناامیدی های زندگی خود کنار بیاییم. ما از داشتن شریکی اطمینان خواهیم یافت که مهم نیست در آنجا حضور خواهیم داشت ، کسی که می تواند برای صدمین بار در تلاش شخصی ما بنشیند و از ما حمایت کند. نوید روابط طولانی مدت ، تقسیم خود مخفی است. "

بدون این آگاهی ، شرکا تمایل دارند که به محض کم شدن شدت ، راه طلاق را شروع کنند. به گفته پت لاو ، Ph.D. ، یک درمانگر زناشویی مستقر در آستین ، تگزاس ، خوشبختی نسبت بین آنچه انتظار دارید و آنچه می گیرید است. نوتاریوس می افزاید: "شما باید در برخی از روابط با برخورد خیال با واقعیت روبرو شوید." "یا این کار را در رابطه اول انجام می دهید یا 10 رابطه اول دارید."

چگونه دوباره ازدواج کنیم

چرا ازدواج مجدد بسیار دشوار است؟ پاسخ کوتاه این است که به دنبال طلاق می آید. افرادی که طلاق گرفته اند در وضعیت بسیار آسیب پذیر قرار دارند. آنها می دانند که داشتن دوز ثابت عشق چگونه است ، زیرا وقتی زندگی مشترک می شود بار زندگی بهتر می شود. اما عشق می گوید ، "آنها گرسنه هستند. و وقتی گرسنه باشید ، هر چیزی را می خورید." اشتیاق به راحتی ، صمیمیت عمیق ، طلاق را وادار می کند دوباره به یک کشور متاهل برگردد. عشق می گوید: "مردم تمایل دارند قدم در جایی بگذارند که پا از پا گذاشته اند. آنها می خواهند دوباره به کارهای چوبی ازدواج بازگردند."
مقاله پس از تبلیغات ادامه می یابد

خشم را خنثی کنید ، غم و اندوه را تخلیه کنید. هیچ چیز سابق و گذشته را محکمتر از عصبانیت در ذهن همسران یک بار نگه نمی دارد. اما ما می توانیم با یافتن راه هایی برای به حداقل رساندن تأثیر ارواح از گذشته ، عصبانیت را به حداقل برسانیم.

تا زمانی که افراد از دست دادن رابطه قبلی و پایان ازدواج ناراحت نشوند ، در معرض خطر پنهانی با آن قرار دارند. لارسون می گوید: "وقتی آنها غصه نخورند ، غالباً عصبانی می مانند." "بررسی احساس غم و اندوه ، و درک راههای خوب ازدواج اول ، راهی برای قطع رابطه با آن است."

بسیاری از آنها منابع ضرر هستند که نیاز به تأیید دارند:

از دست دادن یک رقم پیوست. لاو می گوید: "این هیچ ارتباطی با نحوه برخورد شما ندارد." "شما شخصی را که زمانی به او اهمیت می دادید از دست دادید."

از دست دادن خانواده سالم: همه ما ایده یک خانواده کامل را در سر می پرورانیم ، و خانواده ای است که در آن احساسات و زیست شناسی در همان نصف النهارهای فشرده ترسیم می شود.

احساس شکست عشق مشاهده می کند: "عنصری قدرتمند که در ازدواج دوم آسیب پذیر است" ، احساس شرم و خجالت ناشی از عدم موفقیت در رابطه است. علیرغم انکار هرگونه نقشی در فروپاشی ازدواج.

هاوکینز می افزاید: "از این واقعیت که روابط پیشین خوب پیش نرفته اند ، درد و ترس وجود دارد که مانع تعهد به رابطه جدید و تحریف ارتباط بین شرکا می شود."

احساس غم و اندوه. غم و اندوه به ویژه برای کسانی که همسر اول آنها را انداخته است بسیار بزرگ خواهد بود. جف لارسون که توصیه می کند حداقل یک یا دو سال پس از طلاق صبر کنید قبل از ازدواج مجدد ، می گوید: "شما نمی توانید غصه بخورید و همزمان سعی کنید به یک رابطه جدید عادت کنید."

حفاری گذشته

استهمان تأکید می کند که برای موفقیت مجدد ازدواج ، زوجین باید روابط قبلی خود را بررسی کرده و تاریخچه خود را درک کنند. آنها چگونه وارد ازدواج اول شدند؟ انتظارات ، امیدها و آرزوهای آنها چه بود؟ از طریق جستجوی روح ، مردم یاد می گیرند که دوباره اعتماد کنند.

استهمان می گوید: "ضروری است که آنها این کار را با هم انجام دهند." "این به هر یک از آنها کمک می کند تا از رابطه گذشته جدا شوند و سابقه ای برای پایه گذاری رابطه جدید ایجاد می کند."

پت لاو تأکید می کند که این اکتشاف مشترک باید شامل نگاهی به نقش خود شرکا در شکست رابطه گذشته باشد. "شما باید آنچه را که دوست نداشتید در شریک زندگی خود بنویسید و قسمت اختصاصی خود را در آن داشته باشید. اگر قسمت خود را نمی فهمید ، مجبورید دوباره این کار را انجام دهید."

عشق توضیح می دهد: "وقتی کاری انجام می دهی که مرا به یاد شریک قدیمی من بیندازد ،" من تمام گناهان آن شریک را به گردن تو می گذارم. اگر یک شب رابطه جنسی نمی خواهی ، پس مثل گذشته محروم خواهی شد " واقعیت این است که عشق اصرار دارد ، "چیزهایی که در شریک زندگی قدیمی خود دوست نداشتید در واقع در شما زندگی می کنند."

اما چنین اکتشاف مشترک همیشه انجام نمی شود. زوجین اغلب می ترسند شریکی که گذشته را مطرح می کند در آنجا گیر کند. یا اینکه بحث باعث شعله ور شدن شعله های قدیمی خواهد شد ، در حالی که به خاموش شدن آنها کمک می کند. هاوکینز گزارش می دهد: "زوجین اغلب با چشمان بسته بیش از ازدواج اول وارد ازدواج مجدد می شوند." "مثل اینکه آنها می ترسند اگر با مسائل روبرو شوند ازدواج اتفاق نمی افتد."

هنگامی که یک زن و شوهر در گذشته خود را باز کرده و بررسی کردند ، باید بچه ها را در بحث وارد کنند. استهمان توضیح می دهد: "کودکان درک یکسانی از چگونگی و دلیل پایان رابطه قبلی ندارند." "اما آنها به آن نیاز دارند." در دستور کار بحث: چگونگی جمع شدن بزرگسالان ، عدم موفقیت گذشته ، چگونگی برقراری ارتباط با والدین بیولوژیکی و تمام آرزوها و امیدهای زوجین برای آینده. بیشتر کارشناسان این گفتگو را برای بعد از عروسی رزرو می کنند.

o ترخیص گمرک. در هر ازدواج ، هر یک از شرکا تا حدی فرهنگ متفاوتی را با سنت ها و آیین ها و نمادهای مختلف نشان می دهد. دو مجموعه متمایز از سنتهای کاملاً ساختاریافته از نظر عاطفی کاملاً طنین انداز نیستند. آنها نیروی فرمان را دارند. ظریف ترین عزیمت از آنها می تواند هر کسی را در خانه خود احساس بیگانگی کند. وقتی خانواده فعلی آنها جشنی را "به روش اشتباه" برگزار می کنند ، یک یا هر دو شریک مطمئناً احساس بدی می کنند ، حتی مورد بی مهری قرار می گیرند.

فرانک پیتمن سوم ، م.د. ، یک خانواده درمانگر مستقر در آتلانتا ، که نوشت: "رشد کن!" می گوید ، مسئله این است که درگیری فرهنگی در ازدواج ایجاد می شود.

با این حال ، این جایی است که لذت شروع می شود. او می گوید: "درگیری باعث برق و نیاز به بحث در مورد مسائل و مقایسه دیدگاه ها می شود و بنابراین یکدیگر و خود را می شناسیم. این منبع انرژی ازدواج است."

عاقلانه است که زوجینی که قصد ازدواج مجدد دارند ، صریحاً در مورد سبکهای تشریفاتی پیروی کنند و توافق کنند. حتی موارد روزمره: آیا دسر به همراه شام ​​سرو می شود؟ آیا میان وعده های عصرانه مجاز است؟ سپس جشن های بزرگی که در طول تقویم پاشیده می شوند ، از نظر فرهنگی به عنوان روزهای تعطیل تعیین می شوند اما به احتمال زیاد موانع استرس در خانواده های مجدد ازدواج است.

جنبه طلاق

۱۲ بازديد
بیشتر مردم نگران این هستند که طلاق چه تاثیری روی بچه ها بگذارد. محققان می گویند که ممکن است نگران مادربزرگ ها نیز باشند - حتی کسانی که هنوز به دنیا نیامده اند. پاول آر آماتو و جیکوب چیدل ، دو جامعه شناس دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا ، 20 سال اطلاعات در مورد خانواده های مطلقه را بررسی کردند. داده ها نشان می دهد که در نهایت نوه های زوج های مطلقه با تحصیلات کمتر ، ازدواج های پر تلاطم و روابط دورتر با والدین خود روبرو می شوند. این مشکلات بیشتر اوقات وقتی رخ می دهد که نسل میانه عواقب مشابه مربوط به طلاق را متحمل می شوند. اگرچه مطالعات دیگر نشان داده است که مشکلات زناشویی در خانواده ها وجود دارد که برای جلوگیری از آن میتوانند از دکتر مشاوره طلاق استفاده کنند.برخی مطالعات کمی بیش از دو نسل این پیوندها را بررسی کرده است. محققان نتیجه گرفتند که طلاق ممکن است یک واکنش زنجیره ای ایجاد کند ، در حالی که مشکلات مربوط به یک نسل باعث بروز مشکلاتی برای نسل بعدی می شود. خبر خوب؟ طلاق به طور یکنواخت برای کودکان مضر نیست و لزوماً به پریشانی روانشناختی طولانی مدت منجر نمی شود. مطالعات نشان می دهد که بیشتر کودکانی که والدین آنها طلاق می گیرند به بزرگسالانی با تنظیم مناسب تبدیل می شوند. مشاوره همچنین ممکن است مشکلات را منحرف کند. نتایج در مجله ازدواج و خانواده منتشر شد.