آرشیو دی ماه 1399

آخرین مقالات حوزه روانشناسی

یکشنبه ۱۶ اردیبهشت ۰۳

نظریه جدیدی از اختلال اضطراب فراگیر

۱۴ بازديد
اختلال اضطراب عمومی (GAD) یک اختلال روانشناختی است که با نگرانی مزمن ، فراگیر و شناور آزاد مشخص می شود. شیوع GAD در طول عمر 4 تا 6 درصد تخمین زده می شود. این اختلال با سایر اختلالات اضطرابی و خلقی بسیار همراه است و بسیاری از نتایج بهداشتی منفی ، از جمله بیماری های قلبی ، مشکلات خواب و میزان کلی مرگ و میر را پیش بینی می کند. GAD در زنان با دو برابر مردان تشخیص داده می شود و بیشترین اختلال اضطرابی در مراقبت های اولیه است.
نگرانی که به عنوان افکار تکراری درباره وقایع منفی آینده تعریف می شود ، بخشی از زندگی است. در دوز مناسب می تواند سازگار باشد ، در جهت دادن توجه و بهبود آمادگی در مواجهه با تهدیدهای احتمالی کمک می کند. با این حال ، افراد مبتلا به GAD نگرانی شدید ، مزمن و بی وقفه ای را تجربه می کنند که احساس می کنند قادر به کنترل آن نیستند. نگرانی دیگر برای آنها مفید نیست بلکه آنها را به بردگی می کشد. افراد مبتلا به GAD احتمال عواقب منفی را بیش از حد تخمین زده و پیش بینی می کنند که عواقب آن فاجعه بار خواهد بود. نگرانی های آنها متاسفانه شامل همه زمینه های زندگی روزمره ، از جمله بهداشت ، خانواده ، روابط ، وضعیت شغلی و امور مالی می شود.

نگران کننده یک فرایند شناختی تلاشگرانه است که برای جلوگیری یا آماده شدن برای اتفاقات ناگوار به کار گرفته می شود. افسوس که نگرانی مزمن GAD به خودی خود یک سختی است. برای افراد مبتلا به GAD ، مشغله مداوم با بلاهای احتمالی آینده ، یک فاجعه فعلی است.

GAD یک بیماری ناتوان کننده و از نظر اجتماعی است ، اما درک ما از آن کاملاً کامل نیست. طی چند دهه گذشته چندین تئوری سعی در توضیح مکانیسم های اساسی GAD داشته است. این نظریه اولیه با هدایت کار روانشناس دانشگاه ایالتی پن ، توماس بورکووک ، با این مفهوم مبنی بر اینکه نگرانی مداوم مکانیسم اجتناب است ، به موجب آن مشغولیت شناختی با نتایج منفی برای محافظت از افراد در برابر احساسات منفی است. به عبارت دیگر ، فکر کردن در مورد افکار منفی راهی برای جلوگیری از احساس احساسات منفی تلقی می شد.

این دیدگاه عمدتا از تحقیقات نشان داده است که نگرانی (در مقابل آرامش بخشیدن) درست قبل از قرار گرفتن در معرض یک تصویر ترس آور ، پاسخ بدنی به تصویر را کاهش می دهد. واکنش پذیری کم نگرانی ها در هنگام قرار گرفتن در معرض محرک های ترس به عنوان شواهدی از عدم موفقیت در پردازش عاطفی مشاهده می شود ، که به نوبه خود از انقراض ترس جلوگیری می کند.

بنابراین این مدل اجتناب شناختی استدلال می کند که "نگرانی ماهیتی کلامی-زبانی دارد و به عنوان یک استراتژی اجتناب برای جلوگیری از تصاویر ذهنی واضح و فعال سازی جسمی و عاطفی مرتبط عمل می کند ... مهار پاسخ های بدنی و تصاویر ذهنی مانع از پردازش عاطفی ترس می شود ، و بنابراین نگرانی را طولانی می کند. "